خواب مامان بزرگ
ديشب خواب مامان بزرگ رو ديدم. رو سكويي چندين نفر نشسته بودن و من فقظ مامان برزگ رو شناختم. لباس آبي روشن تنش بود ، موهاش اصلا سفيدي نداشت. خيلي مظلوم نشسته بود و نيگام ميكرد. تو تعبير خواب يگاه كردم لباس روشن دليل بر اعمال نيك مزده ميباشد. ميدوني آروين خيلي دوسش داشتم.، خيلي مهربون بود و ما رو خيلي دوس داشت.. دلم خيلي براش تنگ شده... بابا بزرگ هم مهربون بود. خيلي وابسته بودن به هم. برا همين بابا بزرگ هم نتونست دوريشو تحمل كنه خيلي زود پر كشيد و رفت پيشش و ما رو تنها گذاشت.خدا رحمتشون كنه. بابا بزرگ و مامان بزرگ هميشه دوستون خواهيم داشت و به يادتان خواهيم بود. ...
نویسنده :
طناز (مامان آروين)
9:53