لاله پارك
پريشب كه ميشه پنج شنبه شب ، ابا از سر كار كه اومد رفتيم لاله پارك. تو خيلي ذوق و شوق داشتي. همش ميخواستي هواه بري . بدويي ، اما بابايي ار ترس اينكه بيفتي بغلت كرد. (زياد رفتيم لاله پارك ، اما تو اون موقع ها همش تو بغل بودي) بابا برات اسباب بازي خريد ( حيوانات). اسباب بازي زياد داري من نذاشتم بابا برات زياد بخره. اونايي هم كه تو خونه هست اصلا بهشون دس نميرني. بيشتر با توپ دوس داري بازي كني. بابا جون(مجيد) دستش درد نكننه برات تا حالا 4 تا توپ خريده. بعد لاله پارك بابا مارو برد كبابي پاكدل . تو راه تو خوابت برد بابا كلي غصه خورد كه كاش لاله پاك نميرفتيم . گفتم بريم كبابي بيدار ميشه. الخق كه خوب شناختمت تا رسيديم اونجا بيدار شدي. خوب شد كه بيدار شدي وگرنه بابات كلي غصه ميخورد آخه ميخواست برات جيگر بگيره و برا اولين بار تو ميهواستي جيگر بخوري تو پاكدل. من و بابا قبلا خيلي اومده بوديم پاكدل ، با تو اولين بار بود عشقم. گر چه تو هم تو تيكه تيشتر نخوردي اونم اما بازم خوشحال شد باباييئ لونجا كمي هم با طوطي بازي كردي بعد آهر شب اومديم خونه. مرسسسسس بابائي.