چهارشنبه سوريت مبارك
آتيش روشن كردم و عهد كردم تا خاموش شدنش دعايت كنم، ميدانم به آنچه ميخواهي ميرسي چرا كه من هر بار يك هيزم اضافه ميكنم!!!!
آخر شب رفتيم دم مغازه بابا از اونجا رفتيم رشديه. خيلي شلوغ بود. كلي ذوق ميكردي برا آتيشو فشفشه و بالن هايي كه هوا ميرفتن. چند تا ترقه انداختي(من برات روشن ميكردم و زودي مينداختي اون ور تر ) كلي خوش گذشت.(عكس نتونستن بگيرم از بس شلوغ بود. )
هميشه خوش باشي آروين، آروزي من و بابابي رسيدن تو به بهترينهاست.
از خدا ميخوام هميشه خوب و سلامت باشي . دوست داريم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی