آروينآروين، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
پيوند مامان و باياي پيوند مامان و باياي ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
طناز(مامان آروين)طناز(مامان آروين)، تا این لحظه: 40 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

دنیای من آروین

دو روزی کلیبر بودیم..

1396/8/29 23:24
242 بازدید
اشتراک گذاری
دو روزی رفتیم کلیبر ، اونجا حسابی بازی کردی.
اینجا آتیش‌روشن کرده بودیم. همه هیزم ها رو اوردی ریختی رو آتیش، لباسات کاملا سیاه شده بود.










دیشب از بس بازی کردی و خسته شدی ،فردا صبحش تا۱۰ خواب بودی،به زور بیدارت کردم که پاشوبازی کن امشب میریم تبریز.


اینجا چکمه پوشیدی و خاکستر ها رو جمع میکردی و بیل میزدی باغچه رو


از تو باغچه سیب زمینی از زمین‌ پیدا درآوردی و کلی ذکق داشتی ، مدام منو صدا میزدی مامان بیا بببین سیب زمینی پیدا کردم
و گوجه فرنگی


اینجا برا زنبورا خط و نشون میکشی و اذیتشون کردی
با چوب زدی رو کندو ها ...
آخ آخ اینجا هم زنبوره که خط و نشون میکشیدی براش ،نیشت زده
کلی جیغ و داد کردی
کلی گریه کردی تا آروم بشی و مدام میگفتی آخه من چیکار کردم چرا منو نیش زد...


و مامان جای نیش زنبورو ماست و نمک زد و کمی آروم گرفتی، دیگه تا شب نرفتی طرف کندوها
اینجا قبل نیش زنبوره و با چکمه ها به زور راه میرفتی..
به هر حال حطابی بازی کردی و چهار ساعت راه برگشت روتو ماشین خواب بودی و به جاش تا ۴ صبح داشتی کارتون میدیدی که البته اصلا تایید نمیکنم کارتو. ولی چون صبح دیر بیدار شده بودی و کل راههم خواب بود ی نمیتونستم به زور بخوابونمت.
جای پدر مهربانم خیلی خالی بود
خدا همه رفتگان رو بیامرزه...
از شاهکارای دیگه اروین این بود که با حمیده جون بازی میکرد با لگد محکم زد به دست نمیده جون و ناخن ش از ته شکست.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)