24 ماهگيت مبارك
قشنگ مامان ديروز23 ماه تمام و وارد 24 ماهگي شدي. 24 ماهگيت مبارررررررررك.
كاراي جديد انجام ميدي. دوس داري كاراتو خودت انجام بدي. دمپايي مييوشي ، قبلا موقع راه رفتن ار پات در مياوند ، الان ولي راخت با دمپايي را ميري. خودت شلوارتو در مياري. كفشاتو ميپوشي و در مياري. خيلي به من رابساه ار شدي. شبا مدام بغلم ميكني و ميخوابي. تو ماشي كه ميشيني تا تو صندلي ميشيني به كمريند اشاره ميكني و ميگي آني(اسم خودت رو آنين ميگي) بعد به كمربند من اشاره ميكني و ميگي ماما(يعني منم كمربندمو ببندم).مددام ميگي بريم درد (الان كه خودم ماشين دارم، تقريبا هرروز ميبرمت بيرون). با بابا كه ميخواي بري بيرون سويج ماشي بابارو ور ميداري. س.يج ماشين رو ور ميداري ميگي نن مامان(ماشين مامان). همش ميخ.اي تو در ماشين رو باز كني.
به وسايلامون حساستر شدي. امان از روزي كه كسي به وسايلاي من يا خودت دس بزنه. زود ميگيري ازش.
توپ بازي ميكني. به توپ خيلي علاقه داري.
تا ميگم ميخوايم بريم بيرون ميري از كمد لباساتو يياري كه بريم بيرون.
شيطونتر شدي از در و ديوار دلقعا بالا ميري، مدام ميخواي بري كوجه. دمپايي نميپوشي و ميري تا منو ميبيني كه نيگاتميكنم ميگي ماما در در بابا جون، داي داي(بابا جون كه معازه داره ميخواي بري پيش اونا) انگششت. ميگيري بالا به نشانه اجازه.
دوست دارم عشقم. تو همه دنياي من و بابايي.